مراسم رونمایی از کتاب زنده‌یاد جمشید مشایخی

نمانامه: در این مراسم که عصر یکشنبه ۸ اسفند ماه در سالن فردوس موزه سینمای ایران برگزار شد، در ابتدا علی نصیریان بازیگر پیشکسوت سینما، تئاتر و تلویزیون به عنوان یکی از دوستان نزدیک زنده‌یاد مشایخی و کسی که کارگردان اولین نمایش او بود، با اشاره به اهمیت بزرگداشت بزرگان عرصه هنر و سینما گفت: چه خوب است که امروز از بزرگان عرصه تئاتر یاد می‌کنم کسانی که به تئاتر ایران بسیار خدمت کردند. یکی از کسانی که با او در اداره هنرهای زیبا آشنا شدم، جمشید مشایخی بود، او در کادر اداری اداره هنرهای زیبا بود و ما نمی‌دانستیم بازیگری می‌داند.

یکی از کارهایی که دکتر فروغ انجام داد این بود که ترتیب برنامه تلویزیونی هفتگی را داد که چند سال ادامه داشت و این کارهای تلویزیونی دو حُسن بزرگ داشت؛ یکی اینکه امکان کار و تمرین کردن برای ما فراهم شد و دوم اینکه باعث شد مردم و جامعه ما را بشناسند و یکی از چهره‌هایی که شناخته شد جمشید مشایخی بود که وقتی تئاتر سنگلج راه افتاد مردم بلیت خریدند و از ما بسیار استقبال کردند.

وی ادامه داد: من چهره جمشید مشایخی را بسیار دوست داشتم، چه اوایل جوانی و چه در میانسالی چهره‌ای مطلوب و دوست‌داشتنی داشت، چهره‌ای که یادآور صلح، انسانیت و آشتی بود. از او پرسیدم دوست داری نقشی در نمایشنامه من بازی کنی؟ او قبول کرد و فهمیدیم که با مبانی تئاتر آشناست. تجربه‌های همکاری ما ادامه داشت تا به قول پرویز پرستویی پنج تن (زنده‌یادها انتظامی، رشیدی، مشایخی، کشاورز و من) تشکیل شد.

نصیریان با بیان اینکه جمشید مشایخی به دانشکده هنرهای دارماتیک می‌رفت، گفت: کارهای آکادمیک را نفی نمی‌کنم ولی مدرسه و دانشکده، بازیگر و کارگردان و هنرمند نمی‌سازد، بلکه فقط هدایت می‌کنند. آنچه که هنرآفرین است خود انسان با طبیعت ذاتی خود است.

مثلاً ساز زدن وسیله دارد که باید یاد گرفت ولی بازیگری با خود انسان با امکانات جسمی و روانی و فکری و فرهنگی است. کسی که به حافظ عشق دارد یعنی هنرآفرین است و مشایخی اینگونه بود. واقعاً او از عشقی که خداوند بر آدم داده است برخوردار بود. استعداد مشایخی را در فیلم «گاو» دیده‌اید، با اینکه نقش زیادی نداشت ولی در همان کوتاهی نقش بسیار تأثیرگذار بود.

در ادامه نصیریان لحظه کوتاهی بغض کرد و گریست و ادامه داد: آفرینش هنر این مرد در همان نقش کوتاهش در فیلم «گاو» بود و در نقش خود تعمق داشت. مشایخی از نوادر کار ما بود و در بسیاری از کارهای تلویزیون و تئاترهای سنگلج همراه ما بود و در اداره هنرهای دراماتیک کشف شد. بسیار خوشحالم فرزندان گرامی زنده‌یاد مشایخی در این مراسم حضور دارند و همت کردند که کتابی درباره او منتشر شد، این کار بسیار بجاست. آرزوی آمرزش و مغفرت برای این هنرمند دارم، تا کارهای ایشان دیده می‌شود، نام ایشان نیز زنده است.

پس از وی بهزاد فراهانی با حضور روی سن درباره جمشید مشایخی گفت: گفتنی‌ها را آقای نصیریان گفتند. آشنایی ما با استاد مشایخی برآمده از دانشکده دراماتیک بود. بزرگ‌ترین چیزی که از این مرد به یاد دارم دوره ریاست ایشان در مرکز هنرهای نمایشی بود. یکی از کارهایی که انجام داد یاری کردن ما در اجرای جشنواره تئاترهای بعد از انقلاب بود که تمام نیرویش را گذاشت تا ما بیش از ۱۰۰ نمایشنامه را در تهران اجرا کنیم. بودجه نداشتند، اما رادمردی ایشان باعث شد آنطور که می‌خواستیم اجراها روی صحنه رفت.
وی افزود: می‌خواهم بگویم چگونه می‌شود کسی در قلب مردم جایگاه پیدا می‌کند؟ چیزی که در مشایخی نهفته بود دلبستگی او به مردم بود که انتها نداشت. او همیشه می‌گفت من نوکر مردم هستم یعنی به عنوان هنرمند حافظ منافع فرهنگی مردم بود. امکان نداشت در خیابان کسی از او چیزی بخواهد و او انجام ندهد.

وی در ادامه خاطره‌ای از مشایخی تعریف کرد و گفت: من رفت و آمد زیادی با ایشان داشتم و کارهایی که می‌نوشتم را خدمت او می‌بردم و با هم مشورت می‌کردیم. چیزی که در خوانش آثارم از او به یاد دارم این است که دیدم تک‌تک شخصیت‌های قصه را کالبد شکافی می‌کرد، می پرسید این شخصیت متعلق به چه تبار و بومی است؟ مقدار دانش او چقدر است؟ دلبستگی او به مردم چگونه است؟ قد و قواره شخصیت‌ها را بررسی می‌کرد. به هیچ عنوان پز دانش خود را نمی‌داد و با مردم و در دل مردم بود. با گریه آنها گریه می‌کرد و با خنده آنها می‌خندید. معتقد بود هنرمندی که دلش برای مردم نتپد نمی‌تواند در دل مردم جای پیدا کند.

فراهانی با اشاره به چاپ کتاب زنده‌یاد مشایخی گفت: این کار یکی از شریف‌ترین کارهایی است که باید زودتر باید انجام می‌شد. ناگفته‌های فراوانی در این کتاب وجود دارد که علاقه‌مندان را در این راه یاری می‌کند.
مهدی نادری کارگردان، نادر و سام مشایخی، سعید قطبی‌زاده منتقد سینما و روزنامه‌نگار، افتخار نبوی‌نژاد مترجم و… دیگر مهمانان حاضر در این مراسم بودند.