ابراهیم گلستان و زیست اصیل

به قلم: دکترحمیدرضاسعادت‌نیاکی

نمانامه: سخن‌گفتن دربارۀ ابراهیم گلستان که از روشنفکران پرآوازۀ سدۀ جاری، پدر سینمای موج نوی ایران، عکاس و روزنامه‌نگار حرفه‌ای، داستان‌نویس مدرن و صاحب‌سبک، مترجم توانمند و از الهام‌بخش‌ترین و تأثیرگذارترین چهره‌های ادبیات تاریخ معاصر ایران به شمار می‌آید، کاری بس دشوار و نیازمند گفت‌وشنودی درازدامن است که نه در این مقال می‌گنجد و نه نویسنده از دانش لازم برای توصیف ابعاد و ویژگی‌های شخصیتی او که حقاً «یک آدم درجۀ یک» با سبک زندگی‌ منحصربه‌فرد بود، برخوردار است.
در اینجا تنها به‌ بیان یکی از آنها، یعنی برخورداری از «زیست اصیل» (authentic life) که در نظر فیلسوفان اگزیستانسیالیست مقوله‌ای مهم و اساسی برای زندگی آرمانی تلقی می‌شود، بسنده می‌کنیم.

زیست اصیل آن است که فرد در اندیشه و عمل‌ به‌هیچ‌وجه خوشایند و بدآیند دیگران را ملاک قرار ندهند، بلکه تنها به‌ گونه‌ای بیاندیشد و به سبکی عمل کند که آن را به حکمِ عقل راست و درست تشخیص می‌دهد. چنین فردی همواره می‌کوشد در دام تقلید کورکورانه از دیگران، القائاتِ مُد فکری روز، بمباران تبلیغات رسانه‎ای و روزمرگی گله‌وار توده‌ها گرفتار نشود و به تعبیری «خودبودگی» و«خودینگی»‌اش را حفظ و از آن مراقبت کند.
ابراهیم گلستان هم خود واجد زیست اصیل بود و هم دیگران را به چنین منشی سفارش می‌کرد. صراحت لهجه، زبان تند و نقد صریح او به کسانی که مقبول اهل زمانه بودند یا در روزگاری مُد فکری روز تلقی می‌شدند و اشعار و جملات نوشته‌هایشان ابزاری برای ابراز پُز روشنفکری بود، گواهِ خودبودگی و زیست اصیل او است. درعین‌حال، چنین روحیه‌ای هم در خطوط داستان‌هایی که می‌آفرید و هم در نامه‌هایی که به دیگران می‌نوشت، سرریز می‌کرد که به چند نمونه اشاره می‌کنیم:

– «از هیچ تعریف و تحسینی، یا فحش و دشنامی خوش یا دردتان نیاید، حتی برای یک لحظه. نه بترس از دست و کار کارشکن‌ها و نه امید یا پذیرش داشته باش برای درِ باغ سبز نشان‌دادن‌های هرکس دیگر. … اگر کسی به تو صدآفرین بگوید- از جمله من در همین نامه- یا بگو یا نگو ممنون، اما نگاه کن که چه اندازه راست یا درست می‌گوید… متکی به هوش پاک خودت باش.» (در نامه به عباس کیارستمی)

– «اصل کار و شرط اول کار فهمیدنِ خودِ آدم است ودروغ‌نگفتنِ آدم به خودش.»

– «اگر کسی از من تعریف کند و من تعریف او را قبول کنم، باید قدرت او را از خودم بیشتر ببینم و به قدرت قضاوت او اعتقاد داشته باشم. البته آدم‌هایی که بیشتر از من بفهمند، کم نیستند، اما همه نیستند؛ فرض هم که باشند، من تا اول خودم از غربال رد نشوم، به غربالی که دست دیگران است چرا خودم را بسپارم؟ غربال خودت را تکان بده.»

ابراهیم گلستان (زادۀ ۲۶ مهر ۱۳۰۱) در ۳۱ مرداد ۱۴۰۲ (۲۲ اوت ۲۰۲۳) پس از قریب به ۱۰۱ سال زندگیِ زیسته و اصیل در عمارت باشکوهش، واقع در بولنی -غرب ساسکس بریتانیا- درگذشت. بی‌تردید وی یکی از مصادیق بارز آن دسته از کسانی است که طبق تعابیر اروین یالوم، روانشناس اگزیستانسیال مشهور، از همۀ زندگی استفاده کرده، برای مرگ چیزی جز تفاله باقی نگذاشته و هیچ چیزی جز زمین سوخته تحویل نداده است.

یادش گرامی و نامش جاودان