بهرام بیضایی مرد بی همتای سینما و تئاتر ۷۹ ساله شد

پایگاه خبری نمانامه :  در میان غربت نشینان سینمای ایران از ابراهیم گلستان گرفته تا امیر نادری و…، اهالی سینما و علاقه مندان به این حوزه شاید هنوز با مهاجرت بهرام بیضایی کنار نیامده باشند. یکی از ارکان رکین سینما و تئاتر این مرز و بوم که اغلب پس از انقلاب او را در جوار چهره های مطرح و بنامی همچون علی حاتمی، ناصر تقوایی، داریوش مهرجویی، بهمن فرمان آرا و مسعود کیمیایی جزو پیشگامان سینمای ایران می شناسند. چهره هایی که اغلب در سنین جوانی شاهکارهایشان را تقدیم سینمای ایران کردند. همان طور که وقتی کیمیایی «قیصر» را می ساخت ۲۷ ساله بود، یا زمانی که مهرجویی در ۳۰ سالگی پشت دوربین «گاو» رفت، بیضایی نیز در سی و یکی- دو سالگی آثاری در طراز «رگبار»، «غریبه و مه» و… را خلق کرد.

بیضایی متعلق به نسلی از کارگردانان ایرانی است که بی اعتنا به روند حاکم بر جریان فیلمسازی و توفیق های تجاری و اقبال عامه سینماروها به آنها، نگرشی ایده آلیستی و تجدد خواهانه به این هنر داشتند. ضمن اینکه بیضایی در دهه ۴۰ با تألیف نمایشنامه های «ضیافت و میراث»، «مرگ یزدگرد» و بعدتر از آن با «کارنامه بندار بیدخش» و «شب هزار و یکم» دیدگاههای عمیق خود را در عرصه نمایش به رخ کشید. شاید بیضایی را باید از معدود سینماگرانی دانست که در پیوند دادن هنرمندانه و دلچسب سینما و تئاتر تلاش های مؤثری داشتته و گامهای مهمی برداشته است. کیست که در دو راهی انتخاب بهترین متن نمایشی مربوط به عاشورا، نتواند «روز واقعه» بیضایی را در صدر بنشاند و یا در گزینش بومی گرایانه ترین فیلم سینمای ایران «شاید وقتی دیگر» را از یاد ببرد. بیضایی هر چند کارنامه جمع و جوری متشکل از ۱۱ فیلم در سینما دارد، اما هر یک از آثارش مبین بخشی از ایده ها و مبانی فکری قابل توجه او هستند که جدا از برخی ابعاد گاه افراطی و یا بشدت شخصی، همچنان محل توجه و اعتنا هستند، شاید اجحاف زمانه و قلدری شرایط بر جریان فکری و روند فیلمسازی بیضایی تأثیر غالبی بر دو فیلم آخر او، «سگ کشی» (۱۳۷۹) و «وقتی همه خوابیم» (۱۳۸۷) داشته باشند؛ ولی با این وصف شناخت این فیلمساز مؤلف را نباید صرفاً منوط به این دو فیلم آخرش کرد. گرچه رگه های این جنس از بدبینی و تشویق در سینمای بیضایی را حتی به خوبی بتوان در آثار معتقدم او چون «مسافران» و «شاید وقتی دیگر» نیز درک کرد، اما جهان فیلم های او همواره بر مدار «انسانیت» و «اخلاق گرایی» چرخیده. مفاهیمی که او در دنیای واقعی احتمالاً برای یافتن شان بیشتر جسته و کمتر یافته و ترجیح داده در گریز از هژمونی خشونت و بی مهری، گزینه مهاجرت را پیش روی خود ببیند.
بیضایی حدود یک دهه است که فیلم نساخته و از این حیث بعد از ناصر تقوای که حدود دو دهه است فیلمی کارگردانی نکرده، در رده دوم ایستاده. نکته ای که افسوس و حسرت خیلی از سینما دوستان را در غیبت این استادان تکرار نشدنی، در کنار فقدان درگذشتگان بی بدیل سینمای ایران برمی انگیزد.
بیضایی اواخر دهه ۸۰ و بعد از ساخت «وقتی همه خوابیم» تلاش هایی برای روی صحنه بردن «تاراج نامه» و «سهراب کشی» کرد و برای کلید زدن فیلمی جدید هم رایزنی هایی داشت که گویی سنگ اندازیهای آشکار و پنهان مجالی برای او ایجاد نکرد و کاسه صبرش را لبریز کرد. بیضایی سرانجام با همسر و به عبارت بهتر کلید واژه و محور فیلم های آخرش، مژده شمسایی اواسط سال ۸۹ به دعوت دانشگاه استنفورد راهی آمریکا شد تا در آنجا تدریس کند و سال هاست در همین کشور اقامت دارد. او اوایل تیرماه امسال نیز پس از انتشار خبر اعطای دکترای افتخاری دانشگاه سنت اندروز اسکاتلند به پاس ۶۰ سال افتخارآفرینی در زمینه ادبیات و نمایش، دوباره خبرساز بود و دل هنر شناسان را از نبودش به درد آورد.
ابراهیم گلستان اخیرا در بخشی از نامه اش به پرویز جاهد درباره بیضایی نوشت:«در این دنیا و عرصه چاخان‌های بی‌پایان که از هرکس درباره هر آدم زپرتی می‌بینی که زپرتی‌ها از او تعریف می‌کنند جا دارد که گاهی از کسی که حتما نشد … و شاید در این نشد خود بیضایی هم که از گروه متملق‌ها نبود، خودش هم مؤثر بوده باشد و شاید – نشد که وقتی می‌بایستی می‌توانستم به درآوردن او خدمتی کنم….
اگر روزی روزگاری به بیضایی رسیدی سلام به او برسان و بگو درود بر تو که گوشه‌ای از توفیق را نصیب بردی. من این فیلم را ندیده‌ام. در واقع از بیضایی فقط باشوی غریبه را دیدم که در آن تحسینم که به پشیزی هم نمی‌ارزد نصیب او و بازیگرش شد».
در جست و جو لابه لای ادبیات خاص گلستان و تعابیر کوتاه او در قبال بیضایی، دریغ غم انگیزی از غیبت این چهره های شاخص فرهنگ و هنر ایران موج می زند. افسوس از نبود آنان در عرصه‏ های سینما و نمایش ایران که همچنان امید می رود دورانش زودتر به پایان برسد.
بیضایی دیروز سه شنبه پنجم دی ماه جشن ۷۹ سالگی خود را برگزار کرد. همین بهانه مبارک کافی بود تا در رجوع به گفته های همکاران و دوستانش یادبود کوتاهی از او در بانی فیلم داشته باشیم.

داریوش فرهنگ:
بیضایی همیشه از زمانه خود جلوتر است

 

داریوش فرهنگ یکی از هنرمندانی است که در «شاید وقتی دیگر» به عنوان بازیگر و در «باشو غریبه کوچک» در مقام دستیار اول بهرام بیضایی همراه او بوده است. فرهنگ معتقد است که بیضایی همیشه از زمانه خود جلوتر بوده و حتی در صحبت ها و برخوردهای معمولی اش، دریای بی پایانی از واژگان را در اختیار دارد و از همین روست که او را می توان استاد نامید.
کارگردان «طلسم» به بهانه سالروز تولد بهرام بیضایی به بانی فیلم گفت: هر چه در مورد این استاد بگوییم و بنویسیم کم است. شاید به اندازه تمام آثار او باید از این مرد بزرگ ستایش کرد؛ مردی که شاید هر ۵۰ سال یک بار مملکت صاحب چنین شخصیتی می شود. او روی چهار نسل از هنرمندان این مملکت موثر بود. در حوزه نمایشنامه نویسی، تحقیقات و پژوهش بسیار تبحر دارد و پس از پنجاه سال، هنوز که هنوز است دانشجویان برای پایان نامه های خود به دنبال کتاب «نمایش در ایران» از آثار مطرح او می گردند.
وی افزود: او در هر کدام از زمینه های ادبیات، شناخت تاریخ و فرهنگ این سرزمین و نیز سینما و تئاتر استاد است. شما کافیست دو سه جمله از او بشنوید تا به این شناخت و درک دست پیدا کنید. من این شانس را داشتم که با او دوستم و در فیلم «باشو غریبه کوچک» دستیار اولش بودم. این مرد بهترین میزانسن ها را در جنگل، کویر، دریا، شهر، بازار، کوچه و … داشت و سینمای او تعلیمی است. کسی که آغازگر یک حرکت است، حتما با خودش خساراتی هم دارد، ولی او همیشه در همه کار ابداع کننده است.
بازیگر فیلم سینمایی «شاید وقتی دیگر» ادامه داد: خوشبختانه جامعه هنری بسیار خوب او را درک و هضم کرد و همچنان برای این دُر گرانقدر، احترام قائل است، ولی از سویی دیگر، نباید فراموش کنیم که بی مهری های زیادی دید. نمونه ساده آن هم این است مردی که همچنان می تواند دانش و خرد خود را بین هنرمندان توزیع کند، در آن سر دنیا باید چیزهای دیگری درس بدهد که مطمئنم چندان باب میلش نیست. این مرد مربوط به این سرزمین است و روح و دل و جانش برای این سرزمین می تپد؛ حیف است که در سرزمین دیگری باشد.
کارگردان «دو فیلم با یک بلیت» در مورد آثار نمایشی بیضایی عنوان کرد: کافیست نمایشنامه کوتاه «آرش» او را که در سن ۱۹ سالگی نگارش شده است را بخوانید تا به دانش و خرد این مرد پی ببرید که همیشه از زمانه خود جلوتر بود. بهرام بیضایی حتی در صحبت ها و برخوردهای معمولی اش، دریایی از واژگان در اختیار دارد؛ بی پایان و بی پایان و بی پایان و همیشه از زمانه خود جلوتر است. از همین روست که او – و نه هر کس دیگر- را می توان استاد نامید. استاد و روشنفکر – که این روزها از آن تعبیرات بدی می شود-کسی است که همیشه از زمانه خود جلوتر است. او هر نوع پیشگویی راجع به همه شرایط اجتماعی و مردمان را به شکل تاریخی با خود دارد. امروز زادروز اوست و مردان بزرگ، همیشه زادروزشان است و تولدشان همیشه تولدهای دگر و دگر و دگر است.
فرهنگ با اشاره به اینکه در حال تمرین نمایش «هنر» اثر یاسمینا رضاست، اضافه کرد: جای ایشان را خالی می دانم و به سهم خودم این تئاتر را به بهرام بیضایی تقدیم می کنم.


حسین محجوب:
«باشو» و «رگبار» از بهترین آثار بیضایی است

 

حسین محجوب در مورد آثار سینمایی بهرام بیضایی که برگرفته از پیشینه غنی او در حوزه ادبیات و تئاتر است، به بانی فیلم گفت: مگر می توان آثار با ارزش ایشان بدون تاثیر باشد؟ پیشینه ای که در زمینه ادبیات و تئاتر داشت بالتبع بر روی سینمای ایشان هم تاثیر می گذارد و نمی توان آنها را از هم منفک کرد و هر کدام را جداگانه از هم مورد ارزیابی قرار داد.
وی در مورد بهترین اثر سینمایی یا تئاتر بیضایی گفت: فکر می کنم فیلم های «باشو، غریبه کوچک» و «رگبار» او از بهترین آثار این کارگردان است.
این بازیگر که در فیلم های سینمایی «رگبار» و «شاید وقتی دیگر» بهرام بیضایی جلوی دوربین حضور داشته است، ادامه داد: جای بسی تأسف است که ایشان در وطن نیستند. هر چند مگر کسانی که در ایران هستند کار دارند؟ متاسفانه همه آنان در حال حاضر بیکارند و کار دست کسانی است که شاید اساسا هیچ ربطی به سینما نداشته باشند.
او در پایان افزود:در هر حال تولد بهرام بیضایی را تبریک می گویم و انشالله که جشن ۱۲۰ سالگی ایشان را بگیریم.

سیامک اطلسی:
بیضایی هر کجای دنیا که باشد به او افتخار می ‏کنیم

 

سیامک اطلسی، در مورد آثار بیضایی، به بانی فیلم گفت: به هر حال استادی و اشرافی که به اطلاعات و مسائل روز جامعه داشت را در آثار سینمایی او می بینیم. کارهایی هم که از او می بینیم، همه درجه یک و ماندنی است. آثار او با کسی که می خواسته فقط یک فیلم بسازد – چه خوب، چه بد یا متوسط- بسیار تفاوت دارد. بازیگر فیلم سینمایی «شاید وقتی دیگر» افزود: آنچه مسلم این است که تمام آثار بیضایی قابل تعمق است. جای ایشان همیشه در ایران خالی است و فیلم هایی که از ایشان می بینیم جذابیت های خودشان را دارند، ما این فیلم ها را دیده ام و تازه فهمیده ایم که بیضایی در این فیلم ها به چه نکات حساسی اشاره می کرده است. این است که تاثیرات عمیقی روی مخاطب می گذارد. این بازیگر با اشاره به بهترین آثار بیضایی در سینما گفت: می توان گفت «شاید وقتی دیگر» یکی از کارهای ماندنی ایشان باشد. افسوس می خورم که چطور کسی همچون بهرام بیضایی که می توانست برای اهالی سینما و مردم مفید باشد، در ایران حضور ندارد. من جای ایشان را خالی می دانم. باید ایشان می بودند و در اینجا فیلم می ساختند. ولی به هر جهت آنطور که خودشان صلاح دانستند به خارج رفتند. با این حال هر کجا که بروند، هر کاری که انجام دهند، یک ایرانی هستند و ما به او افتخار می کنیم. امیدوارم در هر کجای دنیا که هستند سلامت و موفق باشند.

پروانه معصومی:
بیضایی کارگردانی تواناست با قلمی بسیار عالی

 

پروانه معصومی، به بهانه سالروز تولد بهرام بیضایی به بانی فیلم گفت: با وجود آنکه سالهاست بیضایی در ایران حضور ندارد، اسمش همچنان هست و بدین شکل آثارش در سینما نمود پیدا کرده است.
بازیگر فیلم های «کلاغ»، «رگبار» و «غریبه و مه» افزود: به نظر من همه آثار ایشان خوب هستند. او کارگردانی توانا با قلم بسیار عالی است و حیف که در این سال ها کار نکرده و از حضور او در سینمای ایران محرومیم.

بهزاد فراهانی:
بیضایی بنیانگذار زبان دراماتیک در نمایش تاریخی است

 

بهزاد فراهانی، یکی از هنرمندانی است که در «سگ کشی» بهرام بیضایی حضور داشت. او معتقد است بیضایی بنیانگذار زبان دراماتیک در بخش تاریخی است و ما همانند بیضایی کسی را نداریم.
بهزاد فراهانی، درباره آثار بیضایی به بانی فیلم گفت: فکر می کنم تاثیر ادبیات در آثار ایشان به خاطر این است که یک فیلسوف شرقی هستند و در ادبیات ایران بخصوص در بخش ادبیات نمایشی، تقریبا بی همتا هستند.
وی افزود: علت اینکه کشور ما نتوانست شخصیت ایشان را تاب بیاورد این است که دانا و دانشور بودند. به همین دلیل او را تاب نیاوردند و او را به دامان آمریکا فرستادند. متاسفانه ما قدر سرمایه های ملی مان را نمی دانیم.
او با اشاره به اینکه بیضایی بنیانگذار زبان دراماتیک در بخش تاریخی است، عنوان کرد: ما همانند او کسی را نداریم که انقدر روی زبان تاریخی کار کرده باشد. از سویی دیگر او یکی از نادرشخصیت هایی است که پرچم تئاتر ملی را برفراز نگه داشته است. بهترین اثر او در تئاتر از نظر من «پهلوان اکبر» است. تمام فیلم های سینمایی او را هم دوست دارم ولی هنوز هم فیلمی را به قدر «رگبار» دوست ندارم. تولد ایشان را تبریک می گویم و شجاعانه به او می گویم: تاریک خاطران همه در ناز و نعمتند، ای روشنی عقل، تو بر ما بلا شدی.

   بانی فیلم