سینمای ایران در انفرادی کاسبی و انحطاط!

به قلم: جبار آذین

نمانامه: فیلم «لامینور» بیست و هفتمین ساخته داریوش مهرجویی، گرچه فیلم بدی نیست، اما حرف تازه ای از هیچ منظرمضمون و محتوا و کارگردانی ندارد و یک سنتوری زنانه است. فیلم «مجبوریم» نیز به کارگردانی درمیشیان که یک موضوع ملتهب اجتماعی؛ مردی که زن خود را برای … می فروشد، دارد، با سرمایه و جنجال سازی رضا درمیشیان، سینماگرشهرت طلب تهیه شده اند.

راستش نخست می خواستم درباره یکی از این دو فیلم بنویسم، ولی حاشیه سازی ها و جنجال آفرینی های کاذب و همیشگی درمیشیان باهدف خود ارضایی و وقایع تراژیک و نمایش های اسفبار مهرجویی درباره لامینور و… انگیزه این کار را از من سلب کرد.

از آنجاکه در میان دیگر فیلم های اکران مافیا زده سینمای بیمار ایران، فیلمی که شایستگی نقد را داشته باشد، وجود ندارد، به ناچار در چندسطر به یک فیلمنمای بسیار بد و فاجعه در سینما می پردازم، تا اوضاع بد سینما و اکران و جای خالی فیلم های خوب در عرصه های تولید و اکران عیان ترشود.

“انفرادی”نام چیزی است به نام فیلم، ساخته کارگردان فیلم زیر متوسط دینامیت که در دوران نبود فیلم های خوب اجتماعی بویژه طنز و کمدی، توانست جیب مخاطبان سطحی پسند سینما را خالی کند. انفرادی که به ظاهر بنا داشته است یک کمدی اجتماعی و انتقادی باشد و به نقد عملکرد موسسات اعتباری مالی، ضعفهای قوانین قضایی و مسائلی مانند رشوه و فساد اداری و… بپردازد، از شدت ضعف به یک شبه کمدی اکشن نازل تبدیل شده است و “بد” بودن، تنها واژه محترمی است که می شودبه آن اطلاق کرد.

فیلمنمایی که فاقد فیلمنامه، بازی و کارگردانی، طراحی صحنه، جلوه های ویژه و… مقبول و حتی ابتدایی تولیدیک فیلم سینمایی است. رضا عطاران، مهدی هاشمی و احمد مهرانفر بدترین بازی های عمرخود را در این فیلم ارائه کرده اند. انفرادی فیلمنمایی بدون در و پیکر باسوژه ای انحرافی، مسیر انحرافی و کوششهای انحرافی، می خواهد بیانگر حال و احوال سه مالباخته باشد که می خواهند با انجام انواع خلاف از خود و جامعه انتقام بگیرند و با افتادن به زندان، صاحب نان و نام شوند و.. سوژه و داستان بد را هم، وقتی به دیگر بدی های انفرادی اضافه کنید، آن وقت میزان فاجعه بودن آن را در خواهید یافت.

سینما تندتر و وحشتناک تر از تلویزیون، سراشیب سقوط به دره انحطاط و ابتذال را طی می کند!