نقش رسانه های جدید در سیاست

به قلم: حسن نامور

مقدمه

نمانامه: رسانه‌های سیاسی جدید اشکالی از ارتباط هستند. این رسانه ها در بسترها و یا درون شبکه‌هایی که تعامل و همکاری را در خود جای داده اند، تولید، انتشار و تبادل محتوای سیاسی را تسهیل می‌کنند.
آنها در طول سه دهه گذشته به سرعت تکامل یافته اند، و همچنان به روش های بدیع و گاهی اوقات پیش بینی نشده، توسعه دست می زنند. رسانه های جدید پیامدهای گسترده ای برای حکومت دموکراتیک و عملکردهای سیاسی دارند. آنها شیوه های عملکرد نهادهای دولتی و ارتباط رهبران سیاسی را به شدت تغییر داده اند.همچنین سیستم رسانه های سیاسی را متحول کرده اند و نقش روزنامه نگاران را بازتعریف کرده اندو توانسته اند تعریف جدیدی از شیوه رقابت در انتخابات و نحوه مشارکت شهروندان در سیاست را معرفی کنند.
ظهور رسانه های جدید سیستم رسانه های سیاسی را پیچیده کرده است. رسانه‌های قدیمی متشکل از مؤسسات رسانه‌های جمعی مستقر پیش از اینترنت، مانند روزنامه‌ها، نمایش‌های رادیویی و برنامه‌های خبری تلویزیونی، با رسانه‌های جدیدی که حاصل نوآوری‌های فناوری هستند، همزیستی دارند. در حالی که رسانه‌های قدیمی قالب‌های نسبتاً پایداری را حفظ می‌کنند، انبوه رسانه‌های جدید، که شامل وب‌سایت‌ها، وبلاگ‌ها، پلتفرم‌های اشتراک‌گذاری ویدیو، برنامه‌های دیجیتال و رسانه‌های اجتماعی است، به طور مداوم به روش‌های نوآورانه و در حال گسترش می پردازند. رسانه‌های جدید می‌توانند اطلاعات را مستقیماً بدون دخالت سردبیران یا دروازه‌بان‌های سازمانی، که بطور ذاتی در سیستم های سنتی هستند را به افراد منتقل کنند. بنابراین، رسانه های جدید سطح فزاینده ای از بی ثباتی و غیرقابل پیش بینی را در فرآیند ارتباطات سیاسی وارد کرده اند.

رابطه بین رسانه های قدیمی و رسانه های جدید به نوعی همزیستی است. رسانه های قدیمی رسانه های جدید را در استراتژی های گزارش دهی خود گنجانده اند. آنها مطالب را در مجموعه ای از پلت فرم های ارتباطی قدیمی و جدید توزیع می کنند. آنها برای پاسخگویی به تقاضای روزافزون برای محتوا ، به منابع رسانه ای جدید متکی هستند. علیرغم رقابت رسانه‌های جدید، مشاهده می شود که مخاطبان رسانه‌های سنتی همچنان و بصورت قوی بر افکار و علایق شان پافشاری می کنندهرچند که مانند گذشته قدرتمند نباشند.

تکامل رسانه های جدید

رسانه‌های جدید در اواخر دهه ۱۹۸۰ ظهور کردند، درست زمانی که پلتفرم‌های سرگرمی کننده ای مانند برنامه‌های گفتگو محور رادیویی و تلویزیونی، و روزنامه‌ها نقش‌های سیاسی برجسته‌ای را ایفا کردند ، ژانر جدیدی با عنوان اطلاعات سرگرمی به وجود آمد. اطلاعات سرگرمی، خطوط بین اخبار و سرگرمی را پنهان کردند و به داستان های پر سر و صدا و رسوایی ها به نحوی سرپوش گذاشتند.
سیاستمداران برای دور زدن و کنترل جریان اصلی مطبوعات ، بر رویکرد دستوری اتولید و نتشار خبر در رسانه های جدید پرداختند.از طرفی رسانه های جدید هم فضایی را بوجود آورده بودند که برخلاف رسانه های قدیمی در آن رهبران سیاسی و کاندیداها بفرم دوستانه تری برای معرفی خود به مردم داشتند. و این فرصت خوبی را برای آنان ایجاد کرده بود.
مرحله بعدی در توسعه رسانه های جدید در ارتباط با بکارگیری فناوری های نوظهور ارتباطات دیجیتال بود که در حوزه سیاست نمایان شد، به نحوی که سیستم های ارائه کننده محتوا ، دچار تغییرات اساسی شده و خروجی های کاملاً جدید در محیط دیجیتال و پلتفرم هایی پشتیبانی کنند آن ها ظهورکند. بکار گیریی از سخت افزار و نرم افزارهای نوین نیز باعث شد تا سیستم رسانه های سیاسی تا حد زیادی متحول شود.

ارائه اطلاعات سیاسی

پیچیدگی های سیستم رسانه ای جدید در تنوع محتوای موجود تبلور پیدا کرده است. اطلاعات توزیع شده از طریق شبکه گسترده ارتباطی، طیف وسیعی از گزارش‌های تحقیقی و مبتنی بر واقعیت از روزنامه‌نگاران حرفه‌ای گرفته تا جعلیات واهی یا «حقایق جایگزین» را در برمی گیرد.
در عصر رسانه‌های جدید، مرزهایی که این نوع اطلاعات متفاوت را از هم جدا می‌کنند، روز به روز درهم و برهم شده‌اند. سردبیران حرفه ای رسانه ای که جریان اطلاعات را با به کارگیری اصول و استانداردهای خبری مرتبط با خیر عمومی تنظیم می کنند، کمیاب شده اند.
توانایی های تکنولوژیکی رسانه های جدید به محتوا این اجازه می دهند که ظاهراً بدون محدودیت و دروازه بانی منتشر شوند. رسانه های جدید اجتماعی . سیاسی ساختاری کاملاً متفاوت با پلتفرم های رسانه های قبلی دارند. در این فضا محتوا می تواند بدون فیلتر و یا راستی آزمایی با ویرایشی عجیب و دلخواه شکل گرفته و به شخص ثالث منتقل شود.

رسانه های پسا حقیقت

رالف کیز، نویسنده آمریکایی در سال ۲۰۰۴ بیان می کند که جامعه وارد دوران پساحقیقت شده است. به نظر می رسدکه فریب به ویژگی تعیین کننده زندگی مدرن تبدیل شده است و آنقدر فراگیر شده است که مردم نسبت به پیامدهای آن حساسیت نشان نمی دهند.
باید از این واقعیت تاسف خورد که مطالب مبهم حاوی هسته ای از اصالت، اما بدور از حقیقت، تبدیل به عامل درآمد برخی از سیاستمداران، خبرنگاران، مدیران و دیگر دلالان قدرت شده است.

صعود اخبار جعلی

حقایق عینی در شکل دادن به افکار عمومی تابع جذابیت های عاطفی و باورهای شخصی هستند. جو حاکم ار هیاهوهای گسترده نفوذی داخلی و خارجی باعث شده است که عموم مردم در تشخیص اخبار صحیح در مورد مسائل سیاسی سنگین مشکل داشته باشند.
اخبار جعلی با باورهای قبلی مردم در مورد رهبران سیاسی، احزاب، سازمان ها و رسانه های خبری اصلی بازی می کند. در حالی که برخی از اخبار جعلی بطور آشکار ساختگی هستند، برخی دیگر حاوی عناصری از حقیقت هستند که آنها را برای مخاطبانی که در اتاق‌های پژواک محصور شده‌اند قابل اعتماد به نظر می‌رسانند..
شرایط در عصر رسانه های جدید برای تکثیر اخبار جعلی فراهم شده است. نظام جدید رسانه‌ای بسیاری از موانع تولید و توزیع اخبار را که در عصر رسانه‌های جمعی قبلی وجود داشت، برداشته است..
دیگر تعصبات و احساسات نمی تواند بر واقعیت ها غلبه کند چون هیچ جایگزینی برای بیان یک واقعیت وجود ندارد و غیر قابل انکار هستند.با به نمایش گذاشتن واقعیت ها مسائل به خوبی تشریح می شوند و با اثبات آن می توان عقاید جدیدی را شکل داد.

رسانه های جدید بعنوان دیده بان یا بلندگویان سیاستمداران

رسانه های جدید ظرفیت خبرنگاران را برای ایفای نقش نظارتی خود، حتی در عصری که منابع برای روزنامه نگاری تحقیقی رو به کاهش است، افزایش داده اند. زیرا می توان اطلاعات را به آسانی از طریق منابع رسمی رسانه ای به اشتراک گذاشت،در این مسیر رسانه های خبری محلی می توانند اطلاعات مربوط به رویدادهای مهم را به خبرگزاریهای اصلی منتقل کنند. اخبار همچنین می تواند توسط شهروندان از طریق شبکه های اجتماعی مستند شده و به اشتراک گذاشته شود.
شواهدی وجود دارد که نشان می‌دهد رهبران سیاسی بعنوان ناطر در اطراف رسانه‌های جدید فعالیت می کنند. لذا از برخی جهات، رسانه ها از یک دیده با ن به یک سخنگو برای آنان تبدیل شده اند. رسانه‌ها با انتشار سخنان و فعالیت های رهبران سیاسی، حتی زمانی که ارزش خبری کارهای آن‌ها مشکوک است، به‌عنوان یک بلندگوی تبلیغاتی برای آنها عمل می‌کنند.

نتیجه

رسانه‌های جدید نقش‌های سنتی مطبوعات در جامعه‌ای دموکراتیک را هم گسترش داده‌اند و هم نقش‌های سنتی آن را تضعیف کرده‌اند. از جنبه مثبت، آنها پتانسیل اطلاعات سیاسی را برای دستیابی به حتی بی غرض ترین شهروندان به میزان قابل توجهی افزایش داده اند. آنها امکان ایجاد میدان های عمومی دیجیتال را فراهم می کنند که در آن نظرات می توانند آشکارا به اشتراک گذاشته شوند. آنها راه‌های جدیدی برای تعامل ایجاد کرده‌اند که به مردم اجازه می‌دهد به روش‌های جدیدی با دولت ارتباط برقرار کرده و به جریان اطلاعات سیاسی کمک کنند.
در عین حال، ادغام ظهور رسانه‌های جدید و جامعه پسا حقیقت، وضعیتی متزلزل ایجاد کرده است که جنبه‌های سودمند آنها را زیر و رو می‌کند. در حال حاضر، به نظر می‌رسد که کنترل‌های مؤثر کمی برای افزایش موج اطلاعات نادرست وجود دارد.
نقش دیده بانی رسانه ها به این خاطر تضعیف شده است چون جای گسترش روزنامه نگاری تحقیقی با سرپوش گذاشتن بر برخی از کاستی ها و ناکارآمدیها این نقش به خاموشی برود.
رسانه ها هنوز نتوانسته اند موقعیت خود را در دریای متلاطم تکنولوژی و سرعت تولید و انتشار خبر پیدا کنند. سیل عظیم خبرها از سوی خبرنگاران رسمی و شهروند خبرنگاران باعث شده است تا نتوانند در لحظه وقوع یک رخداد و یا یک جریان به درستی و هوشمندانه تصمیم گیری کنند.
در این اقیانوس بی انتهای خبرفضا برای جعل خبر و تشکیک و تخریب چهره ها و جریانات سیاسی مهیا شده است.
عدم داشتن سواد رسانه ای باعث تکثیر لحظه ای هر خبر بخصوص شائبه انگیز آن توسط افراد می شود، درحالیکه فریاد فرجام خواهی افراد و یا شخصیت هایی که موردآسیب قرار گرفته اند راه به جایی نمی برد.
عدم آموزش عمومی و بی توحهی به بالا بردن سواد رسانه ای مردم براین آشفته بازار دامن زده است. در آینده بسیار نزدیک استفاده گسترده از هوش مصنوعی در تولید محتوا های جعلی کار مسئولین ناطر را سخت و دشوارتر خواهد کرد. باید با تدوین سریع وصحیح قوانین مدرن (با الهام از قوانین کشورهای پیشرفته) مجازات سختی برای جاعلین و سیاستمدارانی که بر این اطلاعات ناصحیح موج سواری می کنند در نظر گرفته شود..