گفت و گوی گالشی و سفارشی جیرانی با خزاعی

جبار آذین: مدرس و منتقد سینما و تلویزیون

نمانامه: درباره گفت و گوی گالشی، سفارشی و فرمایشی فریدون جیرانی، سینماگر و مورخ و همه فن حریف سینما و رسانه که با عنوان گفت و گوی چالشی در فضای مجازی تولید و منتشرشد، مخالفان و موافقان به اندازه کافی بحث و جدل قلمی،رسانه ای و فرهنگی و سینمایی و اجتماعی کرده اند، لذا به مضامین و محتوای این مصاحبه نمایشی و سفارشی و فرمایشی نمی پردازم و نگاهی به نقش و جایگاه گفت و گوهای حرفه ای و تخصصی و صادقانه و سازنده در رسانه ها و فرهنگ و هنر کشور و تفاوتش با رپرتاژآگهی و همچنین پشت پرده طراحی و اجرای این مصاحبه که حاصل آن تبلیغات منفی برای سازمان ناتوان موسوم به سینمایی و مدیران بدون دانش و تخصص آن و روابط عمومی کاربلدآن است، خواهم داشت.

بدون شک فریدون جیرانی در عرصه رسانه، یک فرد کارکشته است و پیشینه او در این زمینه، قابل تامل است و محمد خزاعی هم روزگاری دستی در کار رسانه داشت و در روزنامه خراسان فعالیت می کرد. همچنین یزدان عشیری از حرفه ای های رسانه و روابط عمومی در فضای فرهنگی محسوب می شود و در این عرصه، کارنامه ای مقبول دارد. از همین رو، این سه بزرگوار با رسانه و مصاحبه و انواع سالم و ناسالم، چالشی و سازنده، سفارشی، فرمایشی و رپرتاژآگهی آن به خوبی آشنا هستند،با این همه، پرسش اساسی اینکه، اینان با چنین سابقه ای، چرا دست به چنان اقدامی؛یعنی طراحی و تولید یک گفت وگوی کاملا نمایشی و سفارشی که عمده سووال ها و پاسخ های آن از قبل طراحی، هماهنگی و بعد اجراشده و حاصل آن یک مصاحبه ابتدایی است، شده اند.

گفت و گویی که سفارش و تبانی از سر و روی آن می بارد. شاید اگر به راستی یک گفت وگوی سالم رسانه ای، سینمایی و تخصصی و سازنده که می توانست به بهبود حال و روز بدسینما و سینماگران کشور کمک کند، انجام می شد، تا بدین حد مورد انتقاد و اعتراض و تمسخر قرار نمی گرفت و مخاطب بابت آن تشکر هم می کرد، ولی به بازی گرفتن رسانه و سینما و بی احترامی به شعور مخاطب و اجرای یک نمایش سبک و سطحی که فریب در آن متجلی است، جای دفاع نمی گذارد. و اما پشت پرده این نمایش تراژیک؛ راویان روایت کرده اند که، رفیق قدیمی ما جیرانی نیز که مانند اغلب سینماگران، چندسالی از شنا در سینما بازمانده بود، پیوسته به دنبال راهی برای کسب اعتماد و رفاقت در میان مدیران کنونی سینما می گشت تا بتواند شرایطی را فراهم آورده و با وام فارابی فیلم جدیدی را در سینما جلوی دوربین ببرد، ولی به ظاهر به مقصود نمی رسید تا آنکه به فکر انجام یک گفت وگوی چالشی با رییس سازمان سینمایی افتاد. پیشنهاد او مورد بررسی سازمان سینمایی قرار گرفت و این سازمان که با ترکیب مدیران کارنابلد و برخی زیر مجموعه های ناتوان خود در دو سال اخیر برای سلامتی و رونق سینما به جای تهیه و اجرای برنامه های تخصصی و ضروری، شعارداده اند، به گمان خود موقعیت را مناسب دانسته و با پیشنهاد جیرانی موافقت کرد تا سازمان و جیرانی، هر دو به نوایی برسند. اماحاصل کارشان، آن چیزی نشد که می پنداشتند و انتظار داشتند و در نتیجه در عوض نوا به بی نوایی فرهنگی رسیدند. و…

آیا با این حال و اوضاع، نباید به حال سینما و رسانه و سازمان سینمایی و… تاسف خورد. متاسفم!!!